این روزها کمتر کسی خبر از دغدغههای ناتمام سینمای ایران دارد. سینمایی که رفته رفته مبتنی بر منافع گروههای خاص، حرکت میکند، منابع ملی را در اختیار این منافع قرار داده و با جلوگیری از اکران فیلمهای خارجی و محدود کردن فعالیت فیلمسازان مستقل، عملا انحصاری شده و در آستانه انحطاط نیز قرار دارد.
سینمایی که هنوز دغدغههایی چون کیفیت آثار، قیمت بلیت سینما، محدودیت فیلمسازان مستقل، انحصارگرایی، مدیریت سلیقهای زیرمجموعههای سینمایی و... در آن موج میزند.
از طرف دیگر با قدم گذاشتن معضلات مالی، معیشتی و دغدغههای سلامت مردم به محدوده اوج ، به نظر میرسد اکثر مردم، سینما را برای روزگاری بعد از این که احوال، مطلوبتر از امروز باشد کنار گذاشتهاند. از سال ۱۴۰۰ و تغییر دولت، تغییر وزیر و تغییر مدیران سینمایی نیز این راه را طولانیتر کردند چرا که وابستگی سینمای ایران به دولت بیش از چیزی است که تصورش را میکردیم.
این راه طولانی، مسالهای است که «ابوالحسن داوودی»، تهیه کننده و کارگردان سینما نیز در گفت و گو با «فراز» به آن اشاره میکند و میگوید: «برخلاف بسیاری از دوستان سینمایی که پی از مرتفعتر شدن معضل کرونا در کشور امیدوار بودند که سینما احیا خواهد شد، من معتقد بودم و هستم که با در نظر گرفتن ذات سینما که اصولا دیر به ترمیم میرسد، به این سادگی ها سینما به ثبات نخواهد رسید و همین هم شد. امید داشتیم که امسال بتوانیم سینما را تا حدودی روی ریل استاندارد ببینیم اما متاسفانه مسیری که سازمان سینمایی و وزارت ارشاد در مورد سینما پیش گرفتهاند نویدبخش روزگار خوشی برای این حوزه نیست».
دولت در حوزه سینما منفعل عمل کرد!
کارگردان فیلم «رخ دیوانه» درباره کارایی دولت حاضر در حوزه سینما اظهار میکند: «جامعه ما نیازمند تغییرات اساسی با حفظ احترام به ملت و حکومت است؛ تغییراتی که بازتاب آن در سینما هم مشاهده شود. در حال حاضر نیز شرایط ایران چنان با سرعت در حال تغییر است که بهعنوان یک فیلمساز حتی اگر از سیاست فاصله بگیرم باز سردرگم میشوم. هنوز نمیدانم تماشاگر ۶ ماه آینده از من چه میخواهد، زیرا شرایط ما هر دو ماه یک بار متفاوت میشود و فاصله بین تحولات کمتر شده است. در این وضعیت شاید سالها قبل فکر میکردم میتوان به حمایت دولت امید بست اما حالا باور دارم بهتر است دولت هیچ قدمی برای سینما بر ندارد. نمونه بارز آن همین جشنواره های دولتی چون جشنواره کودک هستند که حتی به اندازه ۵ فیلم در سال برای این ژانر بازدهی ندارند».
جشنواره کودک از اولویتهای مدیریتی کوتاه بیاید!
داوودی که فیلم موفق «سفر جادویی» را در ژانر کودک ساخته است، در آستانه جشنواره کودک درباره وضعیت امروز این ژانر در سینمای کودک میگوید: «با نگاه به نمودار صعود و سقوط سینمای کودک در ایران، سال ۱۳۷۶ را میشود درهای دریافت که این سبک از فیلمسازی در آن سقوط کرده است. از این سال به بعد بود که ساختن آثار زرد سیاسی خیلی راحتتر از پرداختن به مضامین تربیتی، میتوانستند برای یک فیلمساز ژست روشنفکری دست و پا کنند. در حال حاضر نیز این جریان تجاری سینمای جهان است که برای کودکان تعیین میکند چه فیلمهایی را ببینند. اما در ایران شاید بهتر است جشنواره کودک از اولویتهای مدیریتیاش کوتاه بیاید، تا بتواند آثار بهتری را به کودکان ما پیشنهاد بدهد».
سال هاست به حق مالکیت معنوی احترام نمی گذاریم!
یکی از توفیقهای اجباری دوران کرونا، اکران آنلاین است که بنا بود مجالی باشد برای جبران ضرر و زیان کرونایی سینما و رفته رفته خود به مدیوم جدا برای اکران فیلمها بدل شد اما متاسفانه به دلیل قاچاق مجازی هنوز به جایی نرسیده است. در حال حاضر، بیش از ۵ هزار سینماگری که بخش اعظم مشاغل آنها در وزرات کار ثبت نشده و یا مشکلات بیمه دارند در معرض نابودی و ورشکستگی قرار دارند.
داوودی در همین رابطه و درباره تنها راه نجات سینما در این روزهای رکود اظهار میکند: «متاسفانه این معضل ریشهای تر از امروز و دیروز است. این داستان تنها مربوط به سینما نیست. چهل سال است بحث احترام گذاشتن به مالکیت معنوی در ایران یک خیال باطل است و هنوز هم پس از سالها تلاشی برای شکل گیری آن نمیشود. به این ترتیب ما هم این حق را از دیگران سلب کردیم و هم خودمان آن را از دست دادیم».
او ادامه میدهد: «ذات این حق هیچگاه نمیتواند در فضاهای مدرنی مانند فضاهای اینترنت که زمینه اطلاعات آزاد هست و فقط احترام و مسئولیت متقابل میتواند شرایط قانونی درست را در آن به وجود آورد، نادیده گرفته شود. تا زمانی که احترام به فرهنگ جهان را یاد نگیریم وضعیت مانند همه حوزههای کشور دامن سینما را هم میگیرد. این چنین است که یک اثر سینمایی به ساعت نرسیده از روی پلتفرمهای اکران آنلاین قاچاق میشود، چون اصولا ضمانت اجرایی سفت و سختی برای آن تعریف نشده است. برای روشن شدن چرخ اکران آنلاین و امید بستن به آن به یک پروسه طولانی نیاز است. امروز نمیتوان اکران را تنها متکی به مافیای پلتفرمها کرد».
در نهایت باید گفت گاهی سینما آخرین پناه انسان درمانده است تا با غرق شدن در دنیای رؤیاها کمی از تلخی واقعیتها فاصله بگیرد و به نقطه آرامش برسد. سینما کارخانه رؤیاسازی است و زمانی که بحرانهای اقتصادی، رؤیاهای انسان را به کابوس بدل میکند، سینما میتواند با تولید رؤیا و امکان رؤیاپردازی، مانع مرگ رؤیاهای انسان شود. اما تاکنون چقدر به این بعد از سینما فکر شده است؟ پاسخ، سکوت است!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟